و منهم: امام متوکلان، و گزیدۀ اهل زمان، ابوتراب عسکر بن الحصین النسفی، رضی الله عنه
از جلۀ مشایخ خراسان بود و از سادات ایشان، مشهور به فتوت و زهد و ورع. وی را کرامات بسیار است و عجوبات بیشمار که در بادیه دیده است و از کبرای مسافران متصوفه بود و بوادی، جمله، به تجرید گذاشتی. وفات وی اندر بادیۀ بصره بود. از پس چندین سال جماعتی بدو رسیدند. وی را یافتند بر پای استاده و روی سوی قبله کرده و جان تسلیم کرده و خشک گشته، رکوه ای اندر پیش نهاده و عصا در دست گرفته و از سباع هیچ چیز گرد او نگشته.
از وی می آید که گفت: «الفقیر قوته ماوجد و لباسه ماستر ومسْکنه حیْث نزل.» قوت درویش آن بود که بیابد و در آن اختیار نکند؛ و لباسش آن که ورا بپوشد، اندر آن تصرف نکند و جایگاهش آن که فرو آید و منزل کند و خود را جای نسازد؛ از آن چه تصرف اندر این هر سه مشغولی بود.
و همه عالم اندر بلای این سه چیز مانده اند، چون تکلف کنند و این از روی معاملت بود؛ اما از روی تحقیق غذای درویش وجد باشد و لباسش تقوی و مسکنش غیب؛ از آن چه خداوند گفت، عز منْ قائل: «وانْ لو اسْتقاموا علی الطریقة لأسْقیْناهم مآء غدقا (۱۶/الجن).» و نیز گفت، قوله، تعالی: «و ریضا و لباس التقوی (۲۶/الأعراف).» و رسول گفت، علیه السلام: «الفقْر وطن الغیْب.»
پس چون غذا و مشرب وی از شراب قربت بود و لباس تقوی و مجاهدت و وطن، غیب و انتظار وصلت، طریق فقر واضح بود و معاملات آن لایح، و این درجۀ کمال باشد.